داستان های زیبا

داستان و حکایت های کوچک و زیبا

داستان های زیبا

داستان و حکایت های کوچک و زیبا

یکتا پرست واقعی باش !

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود
و در جاده ای روشن و تاریک راه میرفت.مرد جلو رفت و از فرشته پرسید:این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟
فرشته جواب داد:می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب،آتش های جهنم را خاموش کنم.
آن وقت ببینم چه کسی واقعا خدارا دوست دارد!
 تاریخ : 84/10/28  ساعت: 11:22
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد