داستان های زیبا

داستان و حکایت های کوچک و زیبا

داستان های زیبا

داستان و حکایت های کوچک و زیبا

سوال های نیمه احمقانه نیمه عاقلانه

چند سوال نسبتا احمقانه:
  • چرا وقتی باطری کنترل تلویزیون تموم می شه دکمه های اونو محکمتر فشار میدیم؟
  • چرا اگر به کسی بگید که در فضا 4 میلیارد ستاره وجود داره باورش میشه ولی اگر بهش بگید رنگ دیوار خیسه خودش با دست امتحان می کنه تا مطمئن بشه؟
  • چرا برای انجام مجازات اعدام با تزریق آمپول سمی، از سرنگ استریل استفاده می کنن؟
  • چرا تارزان ریش و سیبیل نداره؟

اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش، چون ارزشی نداره چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی، اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه. "افلاطون

نظرات 1 + ارسال نظر
آلفا سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:38 ق.ظ http://alpharays.blogsky.com/

اول که متوجه نشدم این سئوالا احمقانه‌ست یا کاری که توش انجام شده احمقانه بوده!
جواب ها:
1. بخدا جواب میده..محکمتر که فشار میدی واقعا کار میکنه! البته من معولا بهش تو سری هم میزنم!
2.چون دیوار دم دست تره و راحت تر از شمردن 4 میلیارد ستاره!
3.چون میترسن یه وقت پادزهر اون سم توی سرنگ مالیده شده باشه!
4.لابد چون از حزب اللهی ها بدش میومده! شایدم جگونه ی دیگه از از کوسه سانان بوده!!

خب..تموم شد؟!
حالا تو بیا وبلاگ من..بدو.. :)

فکر نمی کردم کسی اینقدر بیکار باشه که بهشون جواب بده
میام بهت سر می زنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد